جهت سنگ قبر و سوگ فرزند:

لالایی کن بخواب، لالایی مادر در سوگ فرزند خوابت قشنگه

گل مـهتاب شبا، هزار که تا رنگه

یـه وقت بیدار نشی از خواب قصه

یـه وقت جا نمونی تو شـهر غصه

…………………..

آرام رفتی

ولی طوفان بـه پا کردی!

بود اینجا مزار مادر من

فروغ دیدة پر اختر من

چو نی مـی‌نالم و مـی‌گریم هر دم

که شد درون خاک پنـهان مادر من

…………………..

در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد

داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد

آهی کـه به یـادت ز دل زار بر آمد

از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد

…………………..

آتش هجران تو همچون سپندم مـی کند

پر ز ناله همچو نی بند بندم مـی کند

داغ سنگینی کـه بر دل دارم از هجران تو

تا قیـامت بر غم تو پای بندم مـی کند

…………………..

مادرم ای رفته درون خوابی دراز

یـاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همـه تنـها شدند

با شقایق های آن دنیـا بساز

…………………..

مادر گمان مبر زخیـال تو غافلم

گر مانده ام خموش خدا داند و دلم

…………………..

این چه شمع هست که خاموش نگردد هرگز مرگ مادر کـه فراموش نگردد هرگز

…………………..

مادر بـه تو سوگند کـه در این خانـه خاموش افسانـه شادی وخوشی گشته فراموش

…………………..

ای خاک تیره مادر ما را عزیزدار این نور چشم ماست کـه در برگرفته

…………………..

مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم این منم بر سر خاک تو کـه خاک بر سرم

…………………..

اینجا بهشت ارزو درون زیر خاک هست ارامگاه مادری مظلوم وپاک است

…………………..

مادرم غم تو.همنفسم شد بـه جان تو با این غم بزرگ چه خاکی بر سر کنم

…………………..

مادرم رفتی و داغت بـه دل ماست هنوز هرکجا مـی نگرم روی تو پیداست هنوز

…………………..

این کـه مرقد عشق وآرزوهاست این تربت پاک مادر ماست

ای خاک تو حرمتش نگهدار این رنج کشیده مادر ماست

…………………..

مادر ای آفتاب هستی بخش زیر پایت بهشت جاوید است

دامن پاکت ای فرشته مـهر باغ آلاله گون توحید است

…………………..

امروز هستی ام ز امـید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

مادرم بهشت من همـه اغوش گرم توست گویی سرم هنوز بر بالین نرم توست

…………………..

بخواب ای مادرم آرام وخسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته

بمـیرم من به منظور غصه هایت بمـیرم من به منظور اشک هایت

…………………..

مادرم ای چشمـه ی مـهرو وفا مادرم ای آیت لطف خدا

مادرم ای روز سختی یـار من مادرم ای بهترین غمخوار م

…………………..

ای روح ایثار ای مادر من ای خاک پایت تاج سر من

از شوق رویت ای مـهر تابان خون مـیزند جوش درون پیکر من

…………………..

در گلستان ادب اموزگارم مادر هست بعد رب العالمـین پروردگارم مادر است

من کـه شاگرد دبیرستان عشق مادرم اولین معشوق من درون روزگار مادر است

…………………..

گل های بهشت سایبانت مادر یک دسته ستاره ارمغانت مادر

دیگر چهی چشم بـه راهم باشد قربان نگاه مـهربانت مادر

…………………..

قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر فکرم شده این گونـه پریشان تو مادر

هرروز کنم ارزوی روی تو افسوس دستم شده کوتاه ز دامان تو مادر

…………………..

مادر بـه زیر خاک چه خوش ارمـیده ای ای باغبان ز گلشن خود دل بریده ای

مادر چه شد کـه به همـه مـهر مادری دست از من وتو ثمرانت کشیده ای

…………………..

قربان نگاه خسته ات مادر جان لبخند بـه گل نشسته ات مادر جان

از عمق دو چشم مـهربانت پیداست تصویر دل شکسته ات مادر جان

…………………..

شعله ای خاموش گشت وخانـه ای بی نور شد گوهرارزنده ای پنـهان بـه خاک گور شد

مادر شایسته ای زین عالم نا پا یدار روشن ان دیده کـه رویش مـی دید

…………………..

همـی نالم کـه مادر درون برم نیست صفا وسایـه او بر سرم نیست

مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه مادرم نیست

…………………..

این مرقد عشق و ارزوهاست این تربت پاک مادر ماست

ای خاک توحرمتش نگه دار این رنج کشیده مادر ماست

…………………..

مادر بـه خدا ماه درون این خانـه کـه تو بودی روشنگر این کلبه ویرانـه تو بودی

از خاطر دل ها نرود یـاد تو هرگز ای آن بـه نیکی همـه افسانـه تو بودی

…………………..

آبروی اهل دل از خاک پای مادر هست هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است

آن بهشتی را ه قرآن مـیکند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است

…………………..

یـاد ایـامـی کـه مادر داشتم افسری زیبنده بر سر داشتم

زندگی با او مرا افسانـه بود روشنی بخش دلم درون خانـه بود

…………………..

گر چه من دیگر نمـی بینم گل روی تو را خاطراتت را درون این غمخانـه مـهمان مـیکنم

گوهر یکدانـه ام ای مادر خوبم بدان که تا ابد یـاد تو را درون پنـهان مـیکنم

…………………..

بگو مادر هنوز یـادی از ما مـیکنی یـا نـه ؟ درون خاک تیره وا عزیزا مـیکنی یـا نـه؟

به هر دردی کـه گشتم مبتلا کردی مداوایم غم بی مادری را هم مدوا مـیکنی یـا نـه؟

…………………..

دلم را از غمت مادر شکستی تمام رشته ها از هم گسستی

یقین دارم کـه در باغ بهشتی کنار حضرت زهرا نشستی

…………………..

امروزهستی ام ز امـید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

مادر بهشت من همـه آغوش گرم توست گویی سرم هنوز بـه بالین نرم توست

…………………..

بخواب ای مادرم ارام خسته بخواب ای مادرم ای دلشکسته

بمـیرم من به منظور غصه هایت بمـیرم من به منظور اشک هایت

…………………..

دگر اغوش مادر جای ما نیست دریغا دامنش ماوای ما نیست

از ان روزی کـه از دار فنا رفتی غمخوار و هم اوای ما نیست

…………………..

گل های بهشت سایبانت مادر یک دسته ستاره ارمغانت مادر

دیگر چهی چشم بـه راهم باشد قربان نگاه مـهربانت مادر

…………………..

دریـای خروشان محبت گل ایثار ای هم نفسان مادر ما خفته درون اینجا

…………………..

ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد گریـه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد

در گلستان گردگل بسیـار گردیدم ولی از هزاران گل کـه بوییدم یکی مادر نشد

…………………..

کسی کـه ناز مرا مـیکشید مادر بودی کـه حرف مرا مـی شنید مادر بود

مرا ستاره صبحی کـه هرچه کوشیدم شد اخر از نظرم ناپدید مادر بود

…………………..

کسی کـه طعم محبت چشیده مـیداند مصبیتی بـه جهان همچو مرگ مادر نیست

…………………..

به یـاد شمع رویت همچنان پروانـه مـیسوزم تورفتی من بـه جایت اندرین کاشانـه مـیسوزم

گهی آیم کنار قبر تو با دیده گریـان گهی از مـهربانی های تو درون خانـه مـیسوزم

…………………..

فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد برون اخر ز دستم مادرم شد

برون از دست ماه نازنینم کـه از هجران او اندوهگینم

…………………..

اگر مادر نباشد زندگی نیست بـه خورشید وفلک تابندگی نیست

خدا عشق هست ومادر مـهر مطلق بـه انان بندگی شرمندگی نیست

…………………..

تو رفتی ترک کردی مادر این دنیـای فانی را برایم تیره کردی زندگی و زندگانی را

همـیشـه شادمان بودم کـه چون تو مادری دارم کجا دیگر توانم دید روی شادمانی را

…………………..

ای کاش تو باز آیی و من پای تو تو بوسم درون سجده روم صورت زیبای تو بوسم

هرجا کـه گذشتی و دمـی جای گرفتی انجا روم وگریـه کنان جای تو رو بوسم

…………………..

در سوگ پدر و سنگ قبر:

ای گل باغ و چمن، از ما گسستن زود بود

پشت فرزندت از این ماتم، شکستن زود بود

بهر تو همسر ندارد، صبر درون این انتظار

ای پدر بر سنگ، نامت نقش بستن زود بود

…………………..

مکش کـه بیـهده این نقش مـی­کشی نقاش

که خون بگریی اگر پی بری بـه احوالم

چه حاجت هست پس از من بماند این تمثال؟

فلک چه کرد بـه من که تا کند بـه تمثالم؟!

…………………..

باز آمدم بـه پرسش حال تو، ای امـید

ای مادری کـه هر نفسم، گفتگوی توست

باز آمدم کـه بوسه بر مزار تو

ای قبله‌ای (مادری) کـه جان و دل من بـه سوی توست

…………………..

من گُلم، مادر گلستان من است

من تنم، مادر دل و جان من است

در مـیان ناامـیدی‌های عمر

مادرم، شمع شبستان من است

…………………..

قسم بـه تربت مادر کـه سجده گاه من است

که مـهر مادریش که تا ابد پناه من است

…………………..

خدایـا ای صد چاک دارم

فغان از گردش افلاک دارم

چرا شب که تا سحر از دل ننالم

که اینجا مادری درون خاک دارم

…………………..

ای آسمان بـه جلوه خورشید خود مناز

مادر ستاره ایست کـه خورشید پرور است

مـهر از دلش نمـی رود گر مـی رود بـه خاک

خاک کـه بوی عشق مـی دهد خاک مادر است

در سينـه اش دلی هست فروزنده تر ز مـهر

وز آن چراغ تربت پاکش منور است

…………………..

در گلستان ادب اموزگارم مادر است

بعد رب العالمـین پروردگارم مادر است

من کـه شاگرد دبیرستان عشق مادرم

اولین معشوق من درون روزگار مادر است

…………………..

باورم نیست كه دیگر نشـنوم آواي تو

يــا نبـينم روی مـاه و قامت رعـنـاي تو

سالها سنگ صبورم بودي و هم صحبتم

بي تو رنگ يأس دارد منزل و مأواي تو

…………………..

مادرم ای رفته درون خوابی دراز

یـاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همـه تنـها شدند

با شقایق های آن دنیـا بساز

…………………..

مادر ای آفتاب هستی بخش

زیر پایت بهشت جاوید است

دامن پاکت ای فرشته مـهر

باغ آلاله گون توحید است

…………………..

بخواب ای مادرم آرام وخسته

بخواب ای مادرم ای دل شکسته

بمـیرم من به منظور غصه هایت

بمـیرم من به منظور اشک هایت

آدرس سنگ یـادبود : لالایی مادر در سوگ فرزند جاده قدیم قم ، بعد از سه راه بهشت زهرا ، بعد از درب جدید ، دست راست سنگ یـادبود
تلفن تماس : 09122967157 و 02155213821 و 09123713813 . لالایی مادر در سوگ فرزند . لالایی مادر در سوگ فرزند




[متن سنگ قبر به منظور مادر – 09123713813, 09122967157 -سنگ یـادبود لالایی مادر در سوگ فرزند]

نویسنده و منبع: vahidalizadeh |